حذف مدیران کوتوله راهی برای ظهور ترشیز نوین
- دسته: اخبار
ظهور ترشیز نوین مستلزم گذر از ترشیز سنت زده است. بارها شنیدیم و خواندیم که سه شهرستان ترشیز دارای انواع توانمندیها هستند. شنیدیم؛ ترشیز از مشکل مدیریت منابع انسانی و عدم حضور مدیران بومی مسلط بر دقایق و ظرایف توسعه ترشیز رنج میبرد.
به نظر نگارنده ترشیز دارای انواع مدیران سرد و گرم چشیده و متعهد و متخصص و علاقهمند به پیشرفت منطقه است. متاسفانه بسیاری از اینان از منطقه مهاجرت کرده و هم اینک در جای جای استان و کشور مشغول به فعالیت هستند. چرا اینان در همین بردسکن و خلیلآباد و کاشمر حضوری موثر ندارند؟ حتی برخی از سرمایهداران منطقه نیز به خارج از شهرستان مهاجرت نمودند. دوستی میگفت دیار ترشیز از مدیریتهای کوتوله رنج میبرد! به باور او باید توسعهنیافتگی سه شهرستان فعلی ترشیز را در کمکاری مدیران ادوار مختلف جستجو کرد.
واضح و مبرهن است که ترشیز شاهد حضور انواع مدیران غیر کوتوله بوده است. ترشیز در گذر زمان مفتخر به حضور مدیران هوشمند و با درایتی بوده و هست و خواهد بود. یقین شما هم میپذیرید مدیریت نابخردانه برخی باعث بروز انواع مشکلات در روند توسعه منطقه شده است. تصور بفرمایید روزگاریی وزیر کشاورزی کشور زاده دیار ترشیز بود، همان زمان به لطف حضور وی در کسوت وزارت میشد کشاورزی منطقه را به بهترین نحو ممکن تغییر داد. حداقل میشد وضعیت سنتی کشاورزی منطقه را با سرعت بیشتر به سوی مکانیزاسیون کردن و ایجاد صنایع تبدیلی و بستهبندی در منطقه پیش برد. مدیران آن روزهای ترشیز در استفاده از این موقعیت به هر دلیل کوتاهی کردند.
همیشه شاهد حضور ترشیزیهای متنفذی در ارکان مدیریتی استان و کشور بودیم وهستیم. مدیران کوتوله ترشیز در ادوار مختلف به هر دلیل از اینان به درستی به نفع توسعه شهرستانهای ترشیز استفاده نکردند. در مثالی دیگر میتوان بدوران استانداری سید حسن رسولی در خراسان اشاره کرد. در زمان استانداری ایشان کدام نقشه راه برای توسعه ترشیز روی کاغذ ترسیم شد؟ و یا کدام فرایند عملیاتی گشت؟ نقل است در دوران نخست وزیری منوچهر اقبال در دوران طاغوت فردی از وی پرسید برای رشد زادگاهت چه کردهای؟ وی پاسخ داده بود درخواستی در باره توسعه منطقه از من نشده بود الا جوانی سپاهی دانش که خواهان ایجاد هنرستانی در کاشمر شده بود. به تعبیر وی مدیران وقت شهرستان کاشمر فقط از وی عزل این فرد یا نصب آن فرد را خواسته بودند. درد ترشیز از مدیران کوتوله مربوط به ادوار مختلف است.
مدیریتهای کوتوله، فرصتطلبانی هستند که در هر دگرگونی و تغییر ظاهر میشوند و حداقل دو سه دهه حضور جلبکی دارند و بعدها یا میمیرند و یا با توجه به نیاز جامعه به تحصیلکردهها و متخصصان متعهد از گردونه مدیریتی خارج میشوند، اما متأسفانه اثرات آنها تا مدتها باقی میماند. کوتولهها برای اینکه رشد کنند، نیاز به شرایط باتلاقی دارند، آنها به شکل معمول در سطح حرکت میکنند، زندگی جلبکی را دوست دارند، آنها آویزان هستند، به هر چیزی دست میزنند و به هرکاری مشغول میشوند، کمی از این، کمی از آن، اهل مطالعه هستند، اما خلاصه خوان هستند، به هر غذایی نوک میزنند، کمی فلسفه، کمی شعر، کمی قصه، کمی فناوری، کمی سیاست، کمی مدیریت، کمی زبان، کمی حساب و کتاب، کمی دین، کمی روزنامه، کمی... از هر چیز کمی میدانند، از هیچ موضوعی رویگردان نیستند، در همه چیز اظهارنظر میکنند، حرف بسیار میزنند، مدعی دریایی از دانش هستند، البته دریایی به عمق یک سانتیمتر.
مدیریتهای کوتوله، سیاست روز را به خوبی میشناسند و سرفصلهای آن را حفظ کردهاند، بیرق آنها بر پشت بام خانهشان افراشته شده است، وزش باد را حس میکنند، شاخکهای حساسی دارند، میز و مقام راکه چسبیدهاند، دیگر رها نمیکنند، میدانند افسارشان را کجا ببندند، در مجالس ختم بزرگان، حضوری چشمگیر دارند، حتی گاهی در صف صاحبان عزا میایستند، تبریک و تهنیت را به موقع ارسال میکنند، آنها فرصتها را نمیسوزانند، حتی همسر را با شرایط خاص میگیرند، برای فرزندانشان برنامهریزی مدیریتی دارند، گرفتن عروس یا داماد بهانه خوبی برای رشد و توسعه مدیریت فامیلی است. مدیریت کوتوله، بهطور معمول در دوروبر خودش فقط کوتاهتر از خودش را انتخاب میکند، طاقت دیدن هیچکس را که یک سانتیمتر از خودش بلندتر باشد، ندارد، اگر یکی دو تا را هم به اجبار تحمل کند برای حفظ موقعیت و ژستهای آتی است.
مدیریتهای کوتوله، بله قربان گوی بالاتریها و جلاد پایینتریها هستند. شعار را خوب میشناسند، از شعور دوری میکنند، جزو سینه چاکان استفاده از سهمیه هستند و با استفاده از بورس و ماموریت خارج از کشور برای شما دو سه تا مدرک لیسانس و دکتری رو میکنند. حضور در عرصه علمآموزی را تفریح میدانند و برای گرفتن امتیاز از شیوههای مدیریتی بهره کافی بردهاند .مدیریت کوتوله، هر روز، تیتر همه روزنامهها را نگاهی میاندازد، ظهر که میشود یکی دو ساعتی آستینش را بالا میزند، دو سه ماهی از سال سیاه میپوشد، صف اول هر مناسبتی مینشیند، زاویه دوربینهای تلویزیون را به خوبی شناسایی کرده است. آلبومهای خانوادگی را پاکسازی کرده است، دوستان و همکلاسیهای بچگیها را طبقهبندی کرده است، فامیلها را قبل از انقلاب به یاد نمیآورد، بهطور معمول در هیچ خانهای بیش از یکی دو سال نمیماند، در پرونده کارگزینی اداریاش هیچ چیز ندارد، پنجشنبهها اصلاح کامل میکند، از صبح شنبه جوانه میزند، از پرخوری و مفتخوری کمی ناراحتی گوارشی پیدا کرده است، توی چشم مخاطبان نگاه نمیکند.
مدیریتهای کوتوله، ادا و اطوارشان زیاد است، همه را پشت در اتاقشان به تناسب مسئولیت مراجعهکننده از چند دقیقه تا چند ساعت نگه میدارند، برای اینکه جایگاهشان بالا رود، خودشان به کسی تلفن نمیکنند، پشت خط تلفن نگهتان میدارند، برایتان نوحه پخش میکنند و... اینان همه دنیا را برای خودشان میخواهند، دستی در هر پرونده و پروژهای دارند و در هر چیزی استعدادشان بروز میکند، آنها سعی میکنند از امام مسلمانتر و از پاپکاتولیکتر جلوه کنند . مدیران کوتوله متخصص تبدیل کاه به کوه و باالعکس هستند، اینان اهل حُب علی و بُغض معاویه هستند و به موقع این حب و بغض را کم رنگ و پررنگ میکنند. اهل خوردن نمک و شکستن نمکدان هستند. به موقع زنده باد میگویند و در لحظه مناسب مرده باد را سر میدهند. ترشیز برای گذر کامل از سنت نیازمند مدیرانی آیندهنگر است.