سیاستزدگی و نقش آن در عدم گذر ترشیز از سنت به مدرنیته

anbiyaei-4آیا می‏دانید هنوز نقاطی از ترشیز به عنوان تبعیدگاه محسوب می ‏شوند؟ آیا می‏دانید هنوز از برخی از نقاط سه شهرستان ترشیز به عنوان مناطق محروم یاد می ‏شود؟ آیا می‏دانید هنوز مسئولان و مدیران شهرستان ‏های ترشیز دغدغه اخذ اعتبارات مربوط به محرومیت زدایی دارند؟ هنوز در مقالات و اسناد مربوط به پیشرفت منطقه از تعابیر مبتنی بر توسعه نیافتگی استفاده می‏ شود. چرا باید هنوز شاهد این موارد باشیم؟ ترشیز برای گذر سنت به مدرنیته چه کم دارد؟ گذشتگان ما درین رابطه چه گام ‏های برداشته ‏اند؟ آنان در این زمینه چه غفلت ‏های کرده‏ اند؟ چرا باید در ادوار مختلف شاهد پدیده سیاست‏زدگی و رقابت حیدری – نعمتی در منطقه باشیم؟

 
پاسخ به سوالات پاراگراف فوق از دو منظر ممکن است. از منظر اول می‏توان با شعارگرایی همه سوالات را پاسخ گفت. ازین منظر می‏توان مباحث تئوریک را مطرح کرد و ساده‏ انگارانه همه مسایل را تقدیر ترشیز دانست. از منظر دیگر با نگاهی آسیب‏ شناسانه می‏توان با امتزاج حقیقت و واقعیت ضمن گذشته نگری نقشه راهی برای آینده ترسیم کرد. مشکل توسعه ترشیز روی کاغذ حل است. هیچ مشکلی وجود ندارد. اسناد فرادستی مربوط به توسعه ترشیز آکنده از تعابیر مثبت و تحلیل‏های موثر است. کارشناسان شرکت‏ های مشاور مرکزنشین با نگاهی ملی و استانی و با غفلت از نگاه‏های بومی با
تعابیر شدید و غلیظ انواع راهکارها را برای توسعه ترشیز پیش‏بینی کرده‏اند. در نسخه این مشاوران همه چیز برای توسعه منطقه مهیاست و در یک بازه زمانی سه شهرستان به اوج تحول خواهند رسید ولی متاسفانه در عمل همچنان دیاری محروم وتوسعه نیافته محسوب م ی‏شود.
هنوز در بخش معدن منتظر حرکات لاک‏پشتی هستیم. سهم ترشیز در معدن محدود به حداقل‏ هایی ناچیز است. سرزمینی که بر نوار فلززای خفته است شاهد حمل فله ‏ای کانسارهای خود به خارج از منطقه است. عجیب آن که بهره‏وران حوزه معدن عموماً غیر بومی هستند. فقط شاهد عمل آوری کائولن در منطقه هستیم. چرا در ادوار گذشته از سهم معدن در اشتغالزایی غفلت شده است؟ چرا هنوز در حوزه صنایع تبدیلی کاری شاخص انجام نشده است؟ راز عدم اعتنا به صنایع بسته‏بندی در حوزه کشاورزی و زراعت و باغداری چیست؟ چرا هنوز شاهد استیلای کشاورزی سنتی در تمام حوزه‏ها از زراعت تا دامداری هستیم؟ چرا هنوز صنعت به مفهوم واقعی در ترشیز بزرگ رخ نشان نداده است؟ در بسیاری از مسایل اجتماعی، فرهنگی و حتی سنتی شاهد حاکمیت سنت و عدم ظهور مدرنیته هستیم .
اخبار متکثر و اقوال متعددی در وصف و ترجمان تبخال زشت محرومیت بر چهره توانمند و اصیل ترشیز منقول است. اجماع اصحاب اندیشه و اتفاق تام ارباب قلم، مواردی چون عدم نظارت کافی بر اجرائیات و کمبود مدیران توانمند، بحران بزرگ سوء مدیریت و ناکارآمدی در برخی مناصب اجرایی و همچنین عدم شایستگی را مسبب ضایعات مذکور دانسته است. به باور بسیاری از علاقه‏مندان پیشرفت ترشیز فراتر از عوامل فوق‌الذکر، معضل سیاستزدگی بر تارك توسعه ترشیز بزرگ اسید پاشیده و تیشه بر ریشه ترقی این دیار زده است. اختلاف حیدر و نعمت در جای جای ترشیز در گذر زمان دیده می‏شود.
سیاستزدگی باعث غلبه شعار بر عمل شده است. این موضوع ترشیز بزرگ و شهرستان‏ هایش را تبدیل به دیاری سیاسی کرده است. این مسئله در برداشت ‏های مختلف سطوح کلان مدیریتی استان و کشور نیز مشهود است.
بقایای سیاستزدگی با رویکرد مدرن تخدیش اجتماعی و تخریب شخصیتی افراد و مبتنی بر حُب و بغض جناحی ظهور و بروز می‌کند؛ و متأثر از همین فضا و نگاه است. بی شک در این فضا و از این منظر، در گذر زمان تنها مولفه‌ای که هیچ سهم و جایگاهی در توسعه و پیشرفت ترشیز ندارد، بدل به معیار انتخاب و سنجش قابلیت‌های مسئولان و مدیران می‏شود.
مدیران تبدیل به دو طیف یار این و یاور آن می‏شوند. ترشیز بزرگ برای گذر از گذشته توسعه نیافته و نیل به آینده توسعه‏گرا نیازمند گذر از سیاستزدگی و ورود به عصر توانمندی و اصل شایسته سالاری است. تا گذر زمان شاهدیم آفات سیاسزدگی باعث شد تا دستاورد هيچ مدير و مسئولی آنچنان كه بايد معرفی نشود. کاه کوه و کوه کاه شد. به راستي در شرايطي که مبنای قضاوت و حمايت مردم و سنگ بنای عزل و نصب‌ مسئولان، وابستگي جناحی و شبه سیاسی و مختوم به منافع شخصي و محفلی باشد، جایگاه افراد شایسته و استعدادهای خفته کجا خواهد بود؟ قاتلان تعالی ترشیز در گذر تاریخ چه کسانی هستند؟ چه کسانی عامل این محرومیت‌اند؟
مادامی‌که اساس مواضع برخی از سیاستزدگان در نقد و مدح و ذم مسئولان میزان وابستگی طیفی آنان باشد ، شاهد غلبه نوعی اعتقاد به توسعه از منظر حیدر و نعمت هستیم. آری نگرش سیاستزده برخی از متنفذین در ادوار مختلف مانعی برای رشد و تعالی ترشیز محسوب می‏شود. مقدمه و خاستگاه بخش اعظمی از این نگرش، ریشه در نگاه دگم و خودمحورانه برخی مسئولین گذشته دارد. این نگاه مسموم هنوز ردپاهایی در منطقه دارد. این نگاه منحوس، میراثی است که از عملکرد و رفتار سیاستزده آنان بر جای مانده و به مردم تحمیل شده است. در گذر زمان شاهد بودیم که حُب و بغض های مبتنی بر سیاستزدگی به صورت تبعیض در ارائه خدمات و سطح توسعه مناطق و روستاهای مختلف ترشیز خودنمای می‏کرد.
در برخی ادارات به تلویح یا تصریح، از ارباب رجوع پرسیده می‌شد که کدام وری است! اگر همسو بودن یه جور و اگر غیر همسو بودند به جوری دیگر رفتار می‏شد! اگر ارباب رجوع همسوی حضرات نمی‏بود ملزم به گذراندن چند واحد پیگیری نخود سیاه و مجازات رقابت می‏شد. در ترشیز در گذر زمان شاهد بودیم که برخی از مسئولان سیاستزده نه در راستای ارتقاء متوازن سطح ارائه خدمات و پیشرفت عمومی تمام ترشیز، که برای تعالی و تفاخرطیف نزدیک به خود طرح و برنامه می‌ریختند، مردم نیز دستاویزی جز توسل به روابط جناحی و ضوابط باندی و اهتمام در به کرسی نشاندن عوامل حیدر و نعمت نداشتند. در ترشیز سنتی سیاستزدگی بدل به یک ارزش مؤثر و عامل کارساز در حیات اجتماعی شده است. این بلیه آفت شایستگی و توانایی و عامل انزوا و اضمحلال توانایی و استعدادهای شایسته شده است.
تفکر سیاست زده حاکم بر گذشته منطقه مهمترین عامل پسرفت و واماندگی این سرزمین محروم و ثروتمند است و مادامی‏که ریشه این نگرش مذموم و شجره زقوم خشکانده نشود، امید به توسعه این دیار، سرابی است که هرگز راهی به واقعیت نخواهد برد. علاج واقعه، مستلزم اصلاح نگرش مسئولین و عوامل اجرایی و جدیت ایشان در ایجاد عدالت اجتماعی و توازن منطقه‌ای و همچنین فرهنگ‌سازی و تغییر نگاه مردم از تعصبات مبتنی بر تقابل حیدر و نعمت و شخصی‌نگری به سمت مبانی ارزشی شایسته سالارانه و جامع‌نگری مصالح عمومی در اتخاذ مواضع و انتخاب افراد خواهد بود.